محل تبلیغات شما

دل زندانی

گواه باش خدا اشک های پنهانی

که بعد رفتن او آمدم به مهمانی

زبیم آن که فغانم به گوش کس نرسد

دلم نموده ام امشب به دانی

نگار آمدو رفت و نشد که یک لحظه

کنم حکایت غم ها و درد و حیرانی

نگاه کوته او داد هستیم بر باد

دریغ و درد که شد حاصلم پریشانی

جفا و ناز تو را تا به جان خریدارم

مکن به هر خس و خاری تو ناز ارزانی

به پیش چشم (رها)تکیه بر کسان دادن

بود خلاف مروت مگر نمی دانی

علی میرزائی(رها)



مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها